Deudic | دستگاه رزرو جا | Deutsch Persisch Wörterbuch Farsi German Dictionary دیکشنری آلمانی فارسی

Total search result: 201 (4812 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	Deutsch	Persisch	Menu
	Buchungsmaschine {f} U	دستگاه رزرو جا

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	Reservierung {f} U	رزرو
	Buchung {f} U	رزرو
	Bestellung {f} U	رزرو
	Buchungsbeleg {m} U	قبض رزرو جا
	Buchungsfehler {m} U	اشتباه در رزرو جا
	Buchungsnummer {f} U	شماره رزرو جا
	Platzkarte {f} U	بلیط رزرو جا
	einen Flug buchen U	یک پرواز رزرو کردن
	etwas [Akkusativ] reservieren U	چیزی را رزرو کردن
	etwas [Akkusativ] vorbestellen U	چیزی را رزرو کردن
	etwas [Akkusativ] bestellen U	چیزی را رزرو کردن
	etwas [Akkusativ] buchen U	چیزی را رزرو کردن
	Brauche ich eine Reservierung? U	باید رزرو بکنم؟
	Ich habe eine Reservierung. U	من رزرو کردم. [هتل]
	Buchung {f} U	رزرو جا [در اتومبیل ، کشتی و غیره]
	Was ist die Stornierungsbedingung? U	شرط ابطال [رزرو] چه است؟
	Kostet das eine Gebühr? U	جریمه دارد؟ [لغو رزرو]
	Haben Sie die Reservierung gefunden? U	رزرو را [ در فهرست ] پیدا کردید؟
	Ich möchte einen Sitzplatz reservieren. U	من می خواهم یک نشیمنگاه رزرو بکنم.
	Ich möchte ein Zimmer für drei Nächte reservieren. U	من می خواهم یک اتاق برای سه شب رزرو کنم.
	Ich möchte ein Zimmer für eine Nacht reservieren. U	من میخواهم یک اتاق برای یک شب رزرو کنم.
	Die Reservierung ist für den vierzehnten August. U	رزرو برای چهاردهم اوت است.
	ausgebucht U	همه اتاقها رزرو شده اند [در هتل]
	Reserviert U	رزرو شده [علامت روی میز رستوران]
	Ich möchte ein Zimmer für morgen reservieren. U	من می خواهم یک اتاق برای فردا رزرو کنم.
	Ich möchte ein Zimmer für den einundzwanzigsten Juni reservieren. U	من می خواهم یک اتاق برای ۲۱ ژوین رزرو کنم.
	Die Reservierung ist für Montag nächster Woche. U	رزرو برای دوشنبه هفته آینده است.
	Kann ich mit einer Kreditkarte reservieren, und mit Bargeld bezahlen? U	میتوانم با کارت اعتبار رزرو و با پول نقد پرداخت کنم؟
	Können Sie bitte mein nächstes Hotel anrufen zum Reservieren? U	می توانید شما به هتل بعدی من برای رزرو زنگ بزنید؟
	Stammtisch U	میز رزرو شده مهمانهایی که مرتب به رستوران می آیند [علامت]
	Rufen Sie bitte ein anderes Hotel? U	می توانید شما به یک هتل دیگر زنگ بزنید؟ [اگر همه اتاقها رزرو شده اند]
	Ich möchte ein Zimmer für eine Person [zwei Personen] reservieren. U	من می خواهم یک اتاق برای یک نفر [دو نفر] رزرو کنم.
	Apparat {m} U	دستگاه
	Apparatur {f} U	دستگاه
	Fernschreiber {m} U	دستگاه تلکس
	Sicherheitssystem {n} U	دستگاه امنیتی
	Förderanlage {f} U	دستگاه نقاله
	Funkgerät {n} U	دستگاه بی سیم
	Empfangsgerät {n} U	دستگاه گیرنده
	Entwerter {m} U	دستگاه باطل کن
	Fräse {f} U	دستگاه تراش
	Brenner {m} U	دستگاه تقطیر
	Bohrgerät {n} U	دستگاه حفاری
	Beamtentum {n} U	دستگاه اداری
	Fernseher {m} U	دستگاه تلویزیون
	Fax-Gerät {n} U	دستگاه فاکس
	Automatik {f} U	دستگاه اتوماتیک
	Radargerät {n} U	دستگاه رادار
	Funkgerät {n} U	دستگاه رادیو
	Elektrogerät {n} U	دستگاه برقی
	Drechselbank {f} U	دستگاه خراطی
	Beamtenschaft {f} U	دستگاه اداری
	Branntweinbrenner {m} U	دستگاه تقطیر
	Instrument {n} U	آلت [دستگاه ]
	Metallsuchgerät {n} U	دستگاه فلزیاب
	Apparat {m} U	آلت [دستگاه ]
	Gerät {n} U	آلت [دستگاه ]
	Werkzeug {n} U	آلت [دستگاه ]
	Detektor {m} U	دستگاه یابنده
	Stornieren U	دستگاه باطل کن
	Bügelmaschine {f} U	دستگاه اتوکشی
	Automatik {f} U	دستگاه خودکار
	Automat {m} U	دستگاه خودکار
	Administration {f} U	دستگاه اداری
	Berufsbeamtentum {n} U	دستگاه اداری
	Fernsehgerät {n} U	دستگاه تلویزیون
	Falzbein {n} U	دستگاه کاغذ تا کن
	Bremsvorrichtung {f} U	دستگاه ترمز
	Fernsehen {n} U	تلویزیون دستگاه
	Alarmanlage {f} U	دستگاه آژیر
	Destillierapparat {m} U	دستگاه تقطیر
	Atmungsorgan {n} U	دستگاه تنفس
	Fräser {m} U	دستگاه مته
	Faxgerät {n} U	دستگاه فکس
	Finanzwesen {n} U	دستگاه مالی
	Fernsehapparat {m} U	دستگاه تلویزیون
	Blutkreislauf {m} U	دستگاه گردش خون
	Ventilator {m} U	دمنده [دستگاه بادزن]
	Brotmaschine {f} U	دستگاه نان پزی
	Detektor {m} U	دستگاه کشف کننده
	Blutdruckmesser {m} U	دستگاه فشار خون
	Elektromotor {m} U	دستگاه مولد برق
	Faxgeräte {pl} U	دستگاه های فکس
	Zahlensystem {n} U	دستگاه شمارش [ریاضی]
	Vitaldatenmonitor {m} U	دستگاه پایش [پزشکی]
	Sprengsatz {m} U	دستگاه با ماده منفجره
	Sprengladung {f} U	دستگاه با ماده منفجره
	Ventilatoren {pl} U	دمنده ها [دستگاه بادزن]
	Zahlensystem {n} U	دستگاه اعداد [ریاضی]
	Stromaggregat {n} U	مولد برق [دستگاه]
	energiesparendes Gerät {n} U	دستگاه نیرو صرفه جو
	Automat {m} U	دستگاه فروش [بلیط]
	Fahrkartenautomat {m} U	دستگاه فروش بلیط
	Filmprojektor {m} U	دستگاه پرژکتور فیلم
	Branntweinbrenner {m} U	دستگاه عرق کشی
	Entkalkungsanlage {f} U	دستگاه آهک زدایی
	Entsalzungsanlage {f} U	دستگاه نمک گیری
	Fahrkartenautomat {m} U	دستگاه خرید بلیت
	Dampfheizung {f} U	دستگاه حرارتی با بخار
	Demontage {f} U	جداسازی [اجزای دستگاه]
	Batterieladegerät {n} U	دستگاه شارژ باتری
	Funkanlage {f} U	دستگاه گیرنده و فرستنده
	Funkgerät {n} U	دستگاه فرستنده و گیرنده
	Feuerlöschapparat {m} U	دستگاه آتش نشانی
	Brotschneidemaschine {f} U	دستگاه نان بری
	Entsafter {m} U	دستگاه آبمیوه گیری
	Frankiermaschine {f} U	دستگاه تمبر زنی
	Funksprechgerät {n} U	دستگاه سخن پرانی
	Automation {f} U	دستگاه تنظیم خودکار
	Fruchtpresse {f} U	آب میوه گیر [دستگاه]
	Geheimdienst {m} U	دستگاه محرمانه دولت
	Koordinatensystem {n} U	دستگاه مختصات [ریاضی]
	Bohrmaschine {f} U	دستگاه مته [ابزار]
	Einsafter {m} U	آب میوه گیر [دستگاه]
	Entsafter {m} U	آب میوه گیر [دستگاه]
	Feuerlöschapparat {m} U	دستگاه خاموش کننده آتش
	Aggregat {n} U	مجموعه [چندین دستگاه مختلف]
	Fahrscheinentwerter {m} U	دستگاه باطل کننده بلیت
	Räumliches Polarkoordinatensystem {n} U	دستگاه مختصات کروی [ریاضی]
	Audiometer {n} U	دستگاه سنجش قوه شنوایی
	Abgaskatalysator {m} U	دستگاه پالایش دود اگزوز
	Eigengewicht {n} U	وزن دستگاه بدون بار
	[Ebenes] Polarkoordinatensystem {n} U	دستگاه مختصات قطبی [ریاضی]
	Kreiskoordinatensystem {n} U	دستگاه مختصات قطبی [ریاضی]
	Kugelkoordinatensystem {n} U	دستگاه مختصات کروی [ریاضی]
	Internationales Einheitensystem {n} U	دستگاه بین المللی یکاها
	SI [Systeme international d'unites] U	دستگاه بین المللی یکاها
	Seitpferd {n} U	خرک حلقه [دستگاه ژیمناستیک]
	Pferd {n} [Turngerät] U	خرک حلقه [دستگاه ژیمناستیک]
	Voreinstellung {f} U	تنظیم از قبل [دستگاه سازی]
	Voreinstellung {f} U	انتخاب از قبل [دستگاه سازی]
	Sprungpferd {n} U	خرک حلقه [دستگاه ژیمناستیک]
	Pauschenpferd {n} U	خرک حلقه [دستگاه ژیمناستیک]
	Globales Positionsbestimmungssystem [GPS] {n} U	دستگاه موقعیت یاب جهانی
	Zylinderkoordinatensystem {n} U	دستگاه مختصات استوانه ای [ریاضی]
	kartesisches Koordinatensystem {n} U	دستگاه مختصات دکارتی [ریاضی]
	Energiesparer {m} U	شخص [دستگاه] انرژی صرفه جو
	[etwas an einem Messgerät] ablesen U	خواندن [دستگاه اندازه گیری]
	treiben U	راندن [دستگاه یا تکه الکترومکانیکی]
	lineares Gleichungssystem {n} U	دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
	Glotze {f} U	[اصطلاح روزمره] دستگاه تلویزیون
	Fernbedienung {f} U	[دستگاه] کنترل از راه دور
	Geldautomat {m} U	دستگاه پرداخت کننده پول
	Kugelkoordinatensystem {f} U	دستگاه مختصات کروی [ریاضی]
	Abtafler {m} U	دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
	Abtafler {m} U	دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
	Ableger {m} U	دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
	Ableger {m} U	دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
	Bohrmaschinen {pl} U	دستگاه های مته [ابزار]
	Abtafelmaschine {f} U	دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
	Vorwahl {f} U	تنظیم از قبل [دستگاه سازی]
	Vorwahl {f} U	انتخاب از قبل [دستگاه سازی]
	Abtafelmaschine {f} U	دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
	Abfüllanlage {f} U	دستگاه مخصوص پر کردن مایعات در بطری
	Flugschreiber {m} U	دستگاه ضبط خودکار جریان پرواز
	Druckwalze {f} U	نورد یا غلطک دستگاه چاپ [مخصوص]
	Festplattenlaufwerk {n} U	دستگاه دیسک سخت [رایانه شناسی]
	Nummer ziehen. U	کاغذ با شماره [از دستگاه] بیرون بکشید.
	Barometer {n} U	دستگاه اندازه گیری فشار هوا
	Wie wechsel ich die Sprache nach Persisch? U	زبان [دستگاه] را چطور به فارسی بر می گردانم؟
	Vorrichtung {f} U	آلت [دستگاه] [لوازم] [ماشین] [جهاز]
	Apparat {m} U	آلت [دستگاه] [لوازم] [ماشین] [جهاز]
	Ausrüstung {f} U	آلت [دستگاه] [لوازم] [ماشین] [جهاز]
	Gerät {n} U	آلت [دستگاه] [لوازم] [ماشین] [جهاز]
	Luftdruckmesser {m} U	دستگاه اندازه گیری فشار هوا
	etwas mangeln U	چیزی را با دستگاه پرس صاف کردن
	Anhänger-Bremsanlage {f} U	دستگاه ترمز تریلر [فناری خودرو]
	Sphärisches Koordinatensystem {n} U	دستگاه مختصات کروی [با شعاع ثابت]
	GPS-Ortung {f} U	تعیین محل با دستگاه موقعیت یاب جهانی
	Was ist denn das für ein seltsames Ding, das du da in der Garage hast? U	آن دستگاه عجیب و غریب که تو در گاراژ داری چیست؟
	Winkelmesser {m} U	نقاله [دستگاه اندازه گیری زاویه] [ریاضی]
	Flaschenzug {m} U	دستگاه مخصوص بالا کشیدن بار سنگین
	E [A] -Vorrichtung {f} U	دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
	E [A] -Gerät {n} U	دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
	Transporteur {m} U	نقاله [دستگاه اندازه گیری زاویه] [ریاضی]
	Es geht. U	این کار میکند. [برای مثال دستگاه]
	Winkelschmiege {f} U	نقاله [دستگاه اندازه گیری زاویه] [ریاضی]
	Goniometer {n} U	نقاله [دستگاه اندازه گیری زاویه] [ریاضی]
	Eingabe [Ausgabe] -Gerät {n} U	دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
	Ein- [Ausgabe] -Vorrichtung {f} U	دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
	Gradmesser {m} U	نقاله [دستگاه اندازه گیری زاویه] [ریاضی]
	Ein- [Ausgabe] -Gerät {n} U	دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
	Eingabe [Ausgabe] -Vorrichtung {f} U	دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
	etwas mangeln U	چیزی را میان استوانه های دستگاه پرس گذاشتن
	Festplatte {f} U	دستگاه دیسک سخت [رایانه شناسی] [اصطلاح روزمره]
	Schleim {m} [Absonderung bei Entzündung der Atemwege] U	بلغم [مخاط] [ترشح در دستگاه تنفسی در زمان التهاب] [پزشکی]
	speichern U	حفظ کردن [روی دستگاه دیسک سخت یا دی وی دی] [رایانه شناسی]
	Schreibfehler beim Zugriff auf Peripheriegerät [Fehlermeldung] U	خطا در نوشتن به دستگاه جنبی [پیام خطانما ] [رایانه شناسی]
	[auf Festplatte oder DVD etc.] sichern U	حفظ کردن [روی دستگاه دیسک سخت یا دی وی دی] [رایانه شناسی]
	anmachen U	آتش زدن [روشن کردن] [مانند سیگار یا دستگاه گازی]
	entzünden U	آتش زدن [روشن کردن] [مانند سیگار یا دستگاه گازی]
	anzünden U	آتش زدن [روشن کردن] [مانند سیگار یا دستگاه گازی]
	passend für Geräte mit ...-Anschluss U	مناسب برای دستگاه هایی با اتصال ... [الکترونیک مهندسی برق]
	anbrennen U	آتش زدن [روشن کردن] [مانند سیگار یا دستگاه گازی]
	Lesefehler beim Zugriff auf ein Peripheriegerät {m} [Fehlermeldung] U	خطا در خواندن دستگاه جنبی [پیام خطانما ] [رایانه شناسی]
	etwas ausspucken U	چیزی را برگرداندن [توزیع کردن ] [مانند از دستگاه خودکار فروشنده]
	Es geht nicht. U	این کار نمیکند [نخواهد کرد] . [برای مثال دستگاه]
	Wir versuchen festzustellen, wie gut das System funktioniert. U	ما سعی می کنیم بسنجیم که این دستگاه چقدر خوب کار می کند.
	Mangel {f} U	دستگاه برای چلاندن یاصاف کردن پارچه [شامل دو استوانه نزدیک به هم است]
	urogenital [die Harn- und Geschlechtsorgane betreffend] <adj.> U	ادراری- تناسلی [وابسته به دستگاه ادرارو اعضای تناسلی ] [کالبدشناسی]